doran
وهاب دوران
غم انگیز است پاییز
چه غم انگیزست پاییز... چه دل انگیز ست پاییز... هنگام جان سپردن برگ ها به دست خزان چه غم انگیز است; وقت شکفتن جوانه امید گیاهان چه دل انگیز است; هرسو نظرافکن رنگ ها با تو سخنن می گویند و مرگ را نقاشی می کشند و از هرچه سکون بزاری می جویند پاییز , فصل فصل ها پس از آن همه اشتیاق وصل ها پاییز , فصل هجرت دیدن برزخ خدا در طبیعت پاییز , فصل نیایش فدا شدن طبیعت از روی خواهش پاییز , فصل نجوا درک آغوش خدا در شب یلدا درک کن سمفونی پاییز را سروان قد کشیده و چناران پیر را و بارش برگ های زرد به سیلی بی رحمانه باد سرد و نواختن اولین نت از موسیقی پاییز صدای خش خش برگ های از عشق لبریز و کافی است . . . چشمانت را ببندی و موجودات زا جور دیگر ببینی زمزمه ی دلشان را بشنوی و میوه امید را از دلشان بچینی که بهار در راه است . . . آری , ایمان بیاوریم به فصل زرد برای تویی که قلبم را شکستی می نویسم : تویی که خاطراتت تنها امید زیستن برای من است « همچنان دوستت دارم » می دانم که تو هیچگاه این جمله را درک نخواهی کرد اما نمی دانم چرا شاید تو هنوز وسعت عشق مرا در نیافته ای شاید تو هنوز نمیدانی که من چگونه دوستت دارم یادم می آید که می گفتی ساده باش حال ساده می گویم: دوستت دارم
Power By:
LoxBlog.Com |